فیلم داستانی

فیلم داستانی

فیلم داستانی چیست؟

فیلم داستانی یا روایی (Narrative Film) بر اساس یک فیلمنامه نوشته شده ساخته می شود که در آن ما شاهد یک یا چند قصه و اتفاقاتی در فیلم هستیم. البته یک نکته که باید به آن اشاره کرد این است که ما در تمامی شاخه ها دیگر فیلم  مانند فیلم مستند و فیلم خبری و … هم داستان وجود دارد اما با قالبهای متفاوتی دارند که هر کدام قاعده خود را دارند، در این گونه فیلم کارکترها (بازیگران) برای ما قصه را با استفاده از دیالوگ تعریف یا در مواردی فیلم توسط روای روایت می شود، فیلم های داستانی عموما بر پایه داستان های حقیقی یا اقتباسی هستند اما برعکس فیلم های مستند و خبری لزوما نیاز به یک خط داستانی حقیقی ندارد یا میتوان در داستان واقعی آن دست به تغییرات زد (مولف). در فیلم های داستانی عموما وقایع طی زنجیره ای از ماجراهای مرتبط و منظم انتخاب و صحنه پردازی می شوند تا مخاطب را با خود همراه کند، فیلم داسنانی در ژانرهای زیادی ساخته می شوند از جمله عاشقانه ، حماسی ، اکشن ، معمایی و …را می توان نام برد. فیلم داستانی کلاسیک عموما داری شاه پیرنگ (Archplot)، خرده پیرنگ (Miniplot)، ضد پیرنگ هستند که به مثلث داستان معروف است که در آن قهرمان و کارکتر ها با وارد کردن حادثه درگیر کشمکش کرده و مخاطب را وا می داد که  آن را دنبال کند ،که در بهترین نمونه ها مخاطب دچار همزاد پنداری یا کاتارسیس می شود .

در بین تمامی شاخه فیلم های سینمایی ، فیلم داستانی پر مخاطب ترین و همچنین بیشترین تولید سینما و سرمایه گذاری را به خود اختصاص داده است، یک فیلم داستانی خوب بیشتر بر روی بن مایه و فیلم نامه سوار است تا کارگردان، بازیگران،تدوین ،عوامل فیلم یا تکنیکهای ساخت، آنها  فقط باعث درخشش دو چندان فیلمنامه در اثر پایانی می شوند.

فیلم (تعریف ابزار بنیادی)

فیلم (تعریف ابزار بنیادی)

فیلم چیست؟

به تصویر متحرک که در انگلیسی (Movie) و در فرانسه (Film) گفته می شود این کلمه در معنی فرانسوی خود که مشخصا نوار باریک ساخته‌ شده از سلولوئید که در مقابل نور حساس نشان داده و در گرفتن تصویرهای متحرک یا عکس بکار می‌رود.البته این واژه امروزه در معانی مختلفی در ایران به کار میرود ولی خود کلمه به‌طور خاص فقط به تصاویر متحرک اطلاق میشود، که در سینما نمایش در می آید. این کلمه از عکاسی ریشه گرفته و تقریبا تمامی فیلمها داستانی هستند . در فیلم معمولا اشیا، و اشخاص واقعی روی نوار ضبط می شوند و با سرعت 24 قاب (فرم) در ثانیه روی پرده جان می گیرند، بعضی زمان ها این روند ضبط تغییر می کند و طرح ها ، الگو ها، اشیاء  و آدم ها هر چند با سرعت 24 قاب (فرم) در ثانیه روی پرده می افتند، اما میتوان با سرعت هایی بیش از صدها قاب در ثانیه یا سرعت بسیار کم تا حد عکاسی (قاب به قاب) و با فواصل زمانی متفاوت نوردهی و ضبط می شوند البته اشاره به یک نکته بسیار مهم باید کرد که امروزه ضبط دیگر به مانند گذشته نبوده و دیگر فقط بر روی نوارهای حساس به نور اتفاق نمی افتد با پبشرفت صنعت دیجیتال و ارائه فرمتها و ذخیره سازهای در ابعاد و حافظه های مختلف وهمینطور دوربین ها و لنزها این فرآیند درگرگون شده . زمانی که این قاب های به سرعت پیشت هم به نمایش در می آیند، توهم حرکت در چشم ببنده ایجاد کرده و به دلیل ماندگاری تصویر در حافظه برای کسری از ثانیه فواصل میان قاب ها رویت نمی شوند، این اثر به نام بتا معروف است. درباره تاریخچه فیلم در مقاله دیگری صحبت می کنیم و همین طور مراحل فیلمسازی، فیلم سینمایی را میتوان به یک دسته کلی : فیلم داستانی و  فیلم مستند ،که میتوان آنها را با تکنیک های متفاوتی آنهارا ساخت مانند: رئال ، انیمیشن ، عروسکی ، عکاسی(قاب به قاب) از اشیا، حیوانات و … البته فیلمهای دیگری هم هستند مانند: فیلم خبری فیلمهای تلویزیونی(تله)، ویدیویی، موشن ها، سریال ها و … اما ما در اینجا به طور ویژه بخش سینمایی مورد توجه قرار گرفته.

فیلم

عوامل فیلم:

برای ضبط و تهیه یک اثر باید گروهی به همکاری بپردازند به آنها عوامل فیلم گفته می شود که برای تولید یک پروژه تصویر متحرک توسط کمپانی فیلمسازی یا تهیه کننده استخدام میشوند که شامل: کارگردان، دستیار کارگردان،منشی صحنه ، مدیر تولید، تدارکات، ترابری، بازیگران، هنروران، تصویر بردار، نورپرداز، طراح صحنه، تدوینگر و … می شوند.

مکان نمایش فیلم:

پس از تهیه و تولید اثر در مکانی که به آن سینما میگویند اکران می شود برای اولین بار این آثار در سالنهای تئاتر به نمایش درآمدند و باعث به وجود آمدن سالن های سینماتئاتر شدند که امروزه نیز وجود دارند. اولین سالن نمایش در سال 1905 در آمریکا(پنسیلوانیا ) ایجاد شد و این باعث شد در طول زمان سالن های تئاتر بیشتر به سالن سینما تبدیل شوند و باعث کم رونق شدن هنر تئاتر شدند و امروزه این سالنها با امکانات ویژه تصویری و صدا (مانند دالبی) با کیفیت تر نسبت به سیستم های بخش خانگی سعی در جذب بیشتر سینما دوستان دارند والبته در این راه به دنبال قیلم های پرفروشتر هستند و به همین دلیل عموما به‌طور متوسط ۵۵٪ درآمد فروش بلیتها را به‌عنوان هزینه اجاره فیلم به استودیو های فیلمسازی پرداخت میکنند.

نقد و تئوری فیلم:

نقد فیلم به معنی تحلیل و ارزیابی است و  تئوری فیلم معنی گسترش مفاهیم و بررسی  تئوری‌های کلاسیک ماتتد چهارچوب ساختاری در خصوص موضوعات مثل روایت فیلم ، هویت مولف و … است که رد مطلب جداگانه به این دو حتما پرداخته می شود.

بازیگر تئاتر و بازیگر سینما

تفاوت بازیگر تئاتر و بازیگر سینما در چیست؟

تفاوت بازیگر تئاتر و بازیگر سینما در چیست؟

تفاوت میان بازی بازیگر تئاتر و بازیگر سینما به همان زیادی تفاوت سینما و تئاتر است ،به عنوان شکلهایی هنری است.برای هنرپیشه سینما خط تداومی در اجرا وجود ندارد یا اگر وجود داشته باشد بسیار باریک است و زمان اجرا او در مقابل دوربین محدود است فقط در مواردی استثنا از این قاعده خارج اند. هنر پیشه سینما گاهی تا هفته ها و ماه ها باید وحدت شخصیت پردازیش را حفظ کند که ممکن است روزانه شاید مقدار اندکی از آن را ارائه دهد یا گاهی میتواند دیالوگهایش را بدون حضور طرف مقابلش (بازیگر مقابل) بیان کند و فقط کارگردان قیلم یا هنرپیشه بدلی جای طرف مقابل نشسته باشدیادر  زمان فیلم برداری امکان دارد هنرپیشه سینما آخرین صحنه را برای اولین برداشت بازی کند و در طول هفته بعد کارکتر مورد بازیش را تکامل دهد و بر عکس هنرپیشه تئاتر مستقیم با مخاطب مواجه نمی شود، اما بازیگر سینمایی برعکس تئاتر بخاطر آنکه فاصله بین مخاطب و صحنه را ندارد باید بازی چهره ی داد و با میمیک میتواند با کمک نماهای سینمایی مثل کلوز اّپ بروز دهد.

بازیگر تئاتر با شرایط متفاوت تری روبه رو هست و در تئاتر بدون تجربه حرفه ای هنرپبشگی موفقی نخواهی بود و مانند سینما صرفا استعداد یا زیبایی ظاهری به تنهایی تاثیر گذار نیستند . بدن و بیان بسیار قوی نیاز دارد چرا که امکانات صداگذاری و تدوین وجود ندارد بازیگر است و مخاطب. هنرپیشه تئاتر خط تداوم اجرا دارد و مدت زمان طولانی روی صحنه ظاهر می شود و باید یک خط داستانی و منطقی را اجرا کند و نمی تواند مانند فیلم برداشت های مختلف زمانی و کات داشته باشد و نکاتی ویژه تر در تفاوت بازیگر تئاتر و بازیگر سینما اینکه در صحنه تئاتر بازیگر این فرصت را دارد که نقش خود را پخته تر کند و بر مخاطب کنترل پیدا کند که اجرا های مانند برنامه های تلویزیونی را برای او آسان می کند ولی در مقابل او نمیتواند از جلوه های بصری و مکانی متفاوت سینمایی استفاده کند و با امکانات عموما ساده صحنه تئاتر مواجه است و باید در جبران بازی قوی تری ارائه دهد.

بازیگر تئاتر و بازیگر سینما

اما حالا با توجه به توضیحات داده شده درباره تفاوت بازیگر تئاتر و بازیگر سینما ،باید به این نکته توجه کرد هر کدام سختی و ویژگی های خاص خودش را داد اما بازیگری تئاتر بسیار بر پایه اصول شکل می گیرد، که بازی در قالب های دیگر آسان تر می کند چرا که بروز احساسات و بیان در مقابل تماشگر و بدون هیچ وقفه و کات بازیگر را تواناتر و پخته کرده و بازی در سینما نیز برای او امکان پذیرتر می کند، اما بازیگران سینما عموما وارد صحنه تئاتر نمی شوند و اگر هم باشند بیشتر از امتیاز شهرت و محبوبیت خود استفاده می کنند. باهمه این موارد بازیگری سینما ارزش کمتری نسبت به تئاتر نداد و مطمئنا دانش لازم بازی با دوربین، ارائه کیفیت های حسی تصویری و … بر این امر صحه می گذارد.

بازیگر تئاتر و بازیگر سینما

روایت در سینما

روایت در سینما

 روایت در سینما به چه معناست؟

روایت در سینما به آنچه در فیلم بر اساس متن (مانند رمان، نمایشنامه و…) اتفاق می افتد و به ما نشان می دهند گفته می شود. بهتر است روایت سینمایی را این گونه تعریف کنیم کنش ها، رویدادها و شخصیت هاست که در طول داستان با آنها آشنا می شویم و این در حالی است که (روایت گر) توضیح دهنده ی سازوکاری و ارتباط میان اینهاست، که چگونگی دست یابی تماشاگر به اطلاعات مربوط به کنش ها،رویدادها وشخصیت ها را تنظیم و کنترل میکند.

در مطلب دیگر (روایت گری) را دقیق تر بررسی خواهیم کرد، اما ابتدا می خواهیم توضیح دهیم که منظور روایت در سینما شامل مجموعه ای تصادفی از رویداد ها نیست، بلکه زنجیره ای از رویدادهایست که با قواعد علت و معلولی به هم پیوسته اند. اگر فیلمی بر پایه ی منطق روایی بنا شده باشد،رویدادی که در پرده ظاهر می شود معلول رویداد قبلی است مانند این مثال:

رویداد ب اتفاق می افتد چرا که رویداد الف اتفاق افتاده است .تصور کنید مردی در نمای الف تفنگی را به سمت فضای بیرون قاب نشانه می رود و شلیک می کند. در نمای ب،مردی دیگر نشان داده می شود که به روی زمین می افتد .به دلیل نحوه ی تدوین این نماها به یکدیگر (آمدن نمای ب درست پس از نمای الف) تماشاگر رویداد نمای الف را علت رویداد نمای به تشخیص می دهد.

روایت در سینما

پیوند سببی/ علت و معلولی دو نما به یکدیگر را می توان با وارونه کردن ترتیب آنها نشان داد: اگر نمای ب،از مردی که روی زمین می افتد،پیش از نمای الف بیاید که در آن مرد دیگر تفنگی راشلیک می کند،منطق این دو نما چنان غیر قابل درک میشود که تماشاگر نمی تواند در یابد افتادن مرد روی زمین به علت شلیک آن تفنگ به دست مرد دیگر است.صحنه ها هم مانند نماها با منطق روایی علت ومعلول به همدیگر پیوند می یابند.

اسپیلبرگ درباره اهمیت روایت در سینما می گوید

که (به نظرم مردم به این دلیل از تلویزیون های شان دل میکنند و به سینما میروند که به دنبال داستان خوب اند، آنها پیش از آنکه به دنبال آتش و سیل یا سقوط هواپیما و فضاپیماها باشند، داستان خوب می خواهند) منظور او یک داستان که منطق روایی با سلسه وقایع که به صورت علت و معلومی (روایتگر) توسط آنها ما را تا اتنهای داستان می کشد.

میزانسن

میزانسن

میزانسن چیست؟

یکی از پر کاربرد ترین اصطلاحات در تحلیل های سینمایی است که در لغت فرانسوی (mise en scène) که واژه mise (قرار دادن)، en (روی) و scène (صحنه) به معنای (گذاشتن بر صحنه) یا (نمایش دادن) است . این اصطلاح فرانسوی در اصل از ریشه تئاتر می آید، در تئاتر یعنی در نظر گرفتن و تنظیم هر آن چیزی که روی صحنه ظاهر می شود به وسیله طراحی صحنه و دکور ، نورپردازی و تعیین حرکت و جابه جایی شخصیت ها.اما در مطالعات سینمایی،میزانسن معنایی مبهم دارد یا در معنای گسترده اش به کار می رود که به معنای حوادث فیلم برداری شده است در کنار نحوه ی فیلم برداری از آن ها یا در معنایی محدودتر (که نزدیک تر به معنای اصلی اش در تئاتر) به معنای در نظر داشتن و تنظیم چگونگی فیلم برداری از صحنه و سکانس هاست یعنی تمامی رویداد ها که ضبط می شود.

اصطلاح (میزانسن) را بهتر و ساده است که به همان معنای محدودترش به کار می رود،یعنی در نظر داشتن و تنظیم هر آنچه جلوی دوربین قرار می گیرد و بروی فیلم ضبط می شود . عناصر میزانسن سینمایی عبارتند از دکور و طراحی آن، نور، لباس، گریم بازیگران، ترکیب‌بندی تصویر، حرکت و فضا. که بر اصطلاحات دیگری هم هست که به نحوه ی فیلم برداری شده اشاره دارد و به آن (میزانشات) می گویند که در لغت به معنای (تبدیل کردن به نماها) یا (ارائه کردن در قالب نماها) یا به زبان ساده همان چگونگی فیلم برداری یک فیلم است،در زبان فرانسه به کسی که مسئولیت میزانسن را به عهده دارد متورانسن (metteur en scène) هم گفته می‌شود. اما تصمیم‌گیری در مورد همه اینها و نحوه میزانسن ها به عهده کارگردان (فیلمساز)، مدیر فیلمبرداری و طراح صحنه است با توجه به توضیحات داده شده باید گفت که صدا، موسیقی، روایت (قصه، فیلمنامه) و تدوین (مونتاژ) جزء میزانسن محسوب نمی‌شود.

 

لنزهای دوربین

لنزهای دوربین

لنز چیست؟

لنز ( Lens) استوانه‌ای حاوی تعدادی عدسی است که نور را از خود عبور داده و به درون دوربین هدایت می‌کند و تا تصویر به صورت واضح بر روی فیلم (سنسور) منعکس شود/اجزای لنز دوربین شامل:اجزای نوری لنز،دیافراگم،اتصال لنز دوربین است. لنزهای دوربین به دو دسته کلی لنزهای ساده یا فیکس و لنزهای مرکب تقسیم میشوند. لنزهای ساده (فیکس) که فقط امکان عکاسی از یک زاویه دید دارد و امکان ایجاد تغییر در آن وجودندارد. لنزهای مرکب یا زوم یکی از انواع لنزهای عکاسی است که از دالانی طولانی متشکل از مجموعه عدسیهای متعددی به وجود امده اند. خوشبختانه این با قابلیت تغییر زاویه دید طراحی شده است و به سبب قرارگیری هریک از این عدسی ها درنقطه ای مشخص درصورت تغییر زاویه دید ، مشکلی ایجاد نمیکند.برخی از تولید کنندگان لنزهای دوربین می توان از : کانن-نیکون-الیمپوس-پنتاکس-سونیزایس و …

معنی اعداد روی لنز چیست؟

معنی اعداد روی لنز به ان سختی که شما فکرمیکنید نیست. اجازه دهید یکم بیشتر توضیح دهم. معنی عدد 55-18 روی لنز چیست ؟ این اعداد به فاصله کانونی لنزشما اشاره دارد، 18mm لنز واید (wide) با زاویه دید بازو 55mm بازوم بیشتر و زاویه دید بسته تر است.

انواع لنزهای دوربین

لنزهای دوربین را به سه گروه تقسیم کرد: لنزهای واید، لنزهای نرمال و لنزهای تله

 

نام لنز ویژگی کاربرد
واید انگل زاویه باز و دید مناسب برای فضا سازی-فاصله کانونی کمتر از نرمال تصویر را دارای اعوجاج نشان می دهد.به صحنه عمق می دهد.احساسی از پهنا و عمق را ایجاد می نماید.اشیای نزدیک را بزرگ و اشیای دور را بسیار کوچک جلوه می دهد . دور و نزدیک شدن دوربین ، بسیار سریع به نظر می رسد .
تله فتو زاویه دید بسته – با فاصله کانونی زیاد بعد تصویر را از بین می برد . اشیا را به هم نزدیک کرده و فاصله میان آن ها را از بین می برد و عمق میدان در آن بسیار کم بوده و قدرت تار شدن و وضوح تصویری زیادی دارد .
نرمال زاویه دید طبیعی – فاصله کانونی این لنز در حدود ۴۴ م م است که در لنز برای روند کردن این عددلنز را با فاصله کانونی ۵۰ م م می سازند این لنز به مانند چشم انسان عمل میکندو زاویه دید آن در حدود چشم ما است.
ماکرو با زاویه دید حداقل و بزرگنمایی زیاد این لنزها بزرگنمایی برابر با اندازه واقعی شی در فاصله خاصی ایجاد میکنند
فیش آی زاویه دید وسیع تر از واید – شکل عدسی ، کروی است . این لنزها زاویه دید ۱۸۰ درجه دارند به وسعت چشم ماهی
منشوری تزیینی و تصویر ساز
لنز زوم لنزهای زوم لنزهایی هستند که فاصلهٔ کانونی آن‌ها متغیر است.این لنزها را با دو عدد کوتاه ترین و بلندترین فاصلهٔ کانونی آن‌ها مشخص می‌کنند

 

 

کارگردان سینما

کارگردان سینما کیست؟

کارگردان سینما کیست؟

کارگردان سینما (Film Director) کسی است که با استفاده از فیلم‌نامه و رهبری یک گروه سینمایی یک فیلم سینمایی ،تلویزیونی تولید می کند. به همین دلیل است که همواره، یک فیلم را با نام کارگردان آن می‌شناسند کسی است که بیشترین مسئولیت را در قبال تصویر و صدا و کیفیت نهایی فیلم دارد و معمولا ایده و بن مایه فیلم و شکل نهایی اثر از اوست و مهم‌ترین کار یک کارگردان سینما در جریان ساخت یک فیلم ،حفظ تداوم درام و ایده یا به تعریف دیگر بن مایه فیلم نامه در اثر است.که این امر در مراحل سه‌گانهٔ پیش تولید، تولید و پس‌تولید (تدوین) باید حفظ بشه. از وظایف یک کارگردان سینما برنامه ریزی ساخت فیلم ، نظارت بر تولید آن ، ارائه دستورالعمل به بازیگران و کلیه عوامل فنی تولید فیلم و ارائه تصویری هنری و فنی به عهده اوست و تمامی این مراحل بدون داشتن دانش و تجربه نمی تواند موثر باشد چرا که کارگردان باید به موارد فنی و علمی این صنعت اشراف کامل داشته باشد.موضوعاتی مانند: انواع لنزهای سینمایی، ماشینری فیلم سازی ، آشنایی با نما های سینمایی، خط فرضی، مراحل تدوین و …

 

کارگردان کیست

کار کارگردان سینما چیست؟

یک کارگردان پس از مطالعه فیلم‌نامه و تحلیل  آن را خرد کرده و به تکه های کوچکی به نام سکانس، صحنه و پلان تبدیل می‌کند که با متنی با عنوان دکوپاژ آن را کامل می کند، این متن دستور العملی است برای همه عوامل فیلم که در آن تمامی جزئیات پلان ها از قبیل زاویه دوربین، انما، حرکت و دیالوگ ها، نور، زمان، مکان و … نوشته شده است.البته همه این وظایف و مسئولیت را کارگردان تنها به عهده نمی گیرد ،بلکه با کمک عوامل و گروه سینمایی خود که شامل دستیاران ، فیلم بردار ، منشی صحنه و … این امور انجام می گیرد. اما در نهایت کارگردان سینماست که نه تنها عوامل خود بلکه کل فرآیند تولید فیلم را رهبری و نظارت می کند و با اصول قاب‌بندی، ریتم، تداوم حرکت، صدا و تصویر کار را برای تدوین ، دکوپاژ و شکل نهایی اثر (فیلم) می رسد. نکته که باید به آن توجه ویژه کرد این است قواعد هنری بر خلاف اصول علوم طبیعی چندان ثابت و غیرقابل تغییر نیستند بلکه حاصل تجربیات خود فیلمساز و بر اساس نوع نگرش و سبک هنری متغیر می‌باشند که همین امر است به کارگردان سینما فرصت بروز خلاقیت را می دهد.

لینک آشنایی با فهرست کارگردانان ایرانی

خط فرضی چیست؟پنچ روش برای شکستن خط فرضی

خط فرضی چیست؟

خط فرضی ( Imaginary Line ) یا قانون 180 درجه ، خطی راهنما و فرضی در مباحث فیلمبرداری و تدوین فیلم که بر اساس آن باید روابط چپ و راست دو شخصیت در یک صحنه حفظ شود تا بیننده از نظری بصری و در فهم درست موقعیت و حرکت دچار اشتباه نشود به طور کلی میتوان گفت قاعده‌ای است كه براي حفظ تداوم جهت و زواياي دوربين با توجه به مکان و عملکرد بازیگران، کشیده شده و دوربین باید در یک سوی این خط قرار بگیرد و نباید این خط ، توسط دوربین شکسته شود.تصور کنید شما اگر این خط را رعایت نکنید ،هنگام تدوین چه فاجعه ای رخ می دهد ، ناگهان می بینید جهت حرکت ها عوض می شود و بازیگران بجای اینکه بطرف همدیگر بیایند از هم دور می شوند، البته در مواردی خاص این قانون شکسته شده اما کارگردان در پس آن ایده یا منطقی به عنوان مولف مشخص کرده.

www.aiandeh.com

چند نکته مهم درباره خط فرضی که به آن باید توجه کرد

در حالتی که تنها یک شخصیت در صحنه وجود دارد ،خط فرضی جهت نگاه او است. حتی اگر سرش به سمت دیگری بچرخد و جهت نگاهش عوض شود،خط فرضی همان جهت نگاه اوست.

در صورتی که سوژه ای غیر از شخصیت در صحنه باشد ، برای مثال یک ماشین که حرکت می کند ، خط فرضی جهت حرکت آن سوژه است.

در حالتی که دو سوژه در صحنه وجود دارد که یا روبه روی هم هستند و یا پهلوی هم ، برای مثال دو شخصیت که با هم گفتو گو می کنند ، یا دو شخصیت که در کنار هم در صندلی جلوی یک ماشین نشسته اند ، خط فرضی خط واصل بین آنهاست.

در حالتی که بیش از دو شخصیت در صحنه داریم ، برای گرفتن هر نما از دو به دوی آنها ، یک خط فرضی بین آن دو که همان خط واصل بین آنهاست رسم می شود.

در حالتی که یک نفر یا دو نفر ، یا بیشتر ( در یک قاب ) طرف گفت و گوی یک نفر یا دو نفر ، یا بیشتر ( در یک قاب دیگر ) قرار می گیرد ، باز خط فرضی خط واصل بین آن یک نفر یا دو نفر یا … با آن یک نفر یا دو نفر یا … است.

در همه این موارد ، برای گرفتن چند نما از یک صحنه ، باید دوربین همواره در یک جهت خط فرضی ، یعنی همان جهتی که در نمای اول دوربین قرار داشته قرار بگیرد ، زیرا در غیر این صورت خط فرضی شکسته شده و در تصویر اخلال ایجاد می شود.

www.aiandeh.com

 

پنج روش کلی برای شکستن خط فرضی :

همان طور که مطرح شده گاهی به صورت استثنا این خط شکسته می شود، که عموما برای آن دلیل منطقی یا ایده مطرح شده و نه بخاطر اشتباه درفیلمبرداری و عموما در سینمایی تجربی یا فیلم های آوانگارد اتفاق می افتند. روش های شکستن اسن خط به شرح زیر است:

1- استفاده از تراولینگ دوربین : یعنی دوربین بر روی ریل و با حرکت بدون کات (قطع) از خط فرضی بگذرد و دور کاراکتر بچرخد.

2- استفاده از نمای خنثی :(Hed on) :استفاده از نمای خنثی اگر طولانی باشد ، تماشاچی فراموش می کند که خط فرضی کجا بوده است ودر اینجا می توان خط فرضی راشکست.

3- کات اوی (cat away): که شامل استفاده از 1- اینسرت : که در آن وحدت مکانی وجود داشته باشد و شئ مورد نظر قبلا و در نمای قبلی وجود داشته باشد. ( اینسرت یعنی نمای درشت از شئ بی جان ) 2- استفاده از اینتر کات یا کات واسطه بمنظور ایجاد تداوم و گذشت زمان، مانند مرور خاطرات و بازگشت به گذشته( فلاش بک ) و استفاده از نمای ابژکتیو (دید دوربین )

4- استفاده از نمای دید بازیگر: نمونه عینی آن را شاید بارها دیده باشید مانند دو کاراکتر که در یک ماشین نشسته اند و از دید بازیگر ها می بینیم که جهت ها عوض می شوند در حالی که این نقطه دید بازیگر است و برای تماشاچی قابل قبول می باشد.

5- استفاده از نمای شوک آور : بادلیل منطقی مانند هرج و مرج ، خودکشی  و اتفاق مهمی که در صحنه روی می دهد ، می توان خط فرضی را شکست.

موشن گرافیک

موشن گرافیک

موشن گرافیک چیست؟

موشن گرافیک یا گرافیک متحرک (Motion Graphic) با به زبانی ساده تر تکنیک ترکیب تصویر و صدا امروز در ارتباطات رسانه جایگاه خود را پیدا کرده با برخورداری از حرکت تصویرهای بیتی (پیکسل) و برداری (وکتوری) و اضافه کردن تکنیک های تدوین مانند افکت های صوتی Sound Effects به آن ها می توان موشن گرافیک جذاب و خلاقی را خلق کرد که باعث جذب توجه هر چه بیشتر مخاطب شود این امر منجر به تولید فیلم تبلیغات موثر و کوتاه در رسانه های مختلف مانند شبکه های اجتماعی شده است تاثیر این موشن ها به حدی بالاست که به روشی برای تبلیغات هدفمند و موجز تبدیل شده است. این گونه موشن گرافیک ها از نظر زمان پخش معمولا در حدود پانزده ثانیه تا یک دقیقه هستند، اما موشن گرافیک های با زمان بندی های بالاتری هم تولید می شود که بیشتر موضوعات آموزشی و اجتماعی را مورد هدف قرار می دهد، که امروزه میتوان نمونه های آن را در مراکز اجتماعی، مطالب سیاسی و محیط زیستی دید، نکته مثبت دیگه موشن این است که به مراتب حجم کمتری دارد و ارسال ، انتقال سریعتر انجام می شود و این در صورتی است ،کیفیت تصویری مطلوبی دارد.

موشن گرافیک

نرم افزارهای موشن گرافیک

موشن گرافیک که در حال حاضر یکی از پر طرفدارترین رشته های هنر دیجیتال می باشد و از نرم افزارهای که برای ساخت موشن ها استفاده می شود میتوان به  دو دسته اشاره کرد نرم افزارهای ویدیوی و گرافیکی(طراحی) 1

-نرم افزارهای ویدیوی شامل:Adobe After Effects / Adobe Premier / Autodesk Combustion / Autodesk Maya / 3DS Max /Apple MotionFinal Cut 2

2.نرم افزارهای گرافیکی مانند : Illustrator یا Photoshop در لایه های مجزا طراحی کرده و سپس آنها را با همان پسوند یا Format اصلی خودشان (*.Ai یا *.Psd)  ذخیره یا save کرده و سپس آنرا مستقیما وارد نرم افزارهائی چون After Effects یا Apple Motion می کنند.

aiandeh%d8%a2%db%8c%d9%86%d8%af%d9%87

تدوینگر تدوین

تدوین چیست و تدوینگر کیست ؟

تدوین چیست و تدوینگر کیست ؟

تدوین (Editing) آخرین پورسه در مراحل فیلمسازی است،یعنی مرحله ی پس ازتولید یا Post-Productionدر آن تمام تلاش های عوامل نتیجه می گیرد،برگزیدن نماها،مرتب کردن نماها و سکانس ها پشت سر هم (طبق لیست تایید نماهای کارگردان)،صداگذاری روی فیلم این کارها به وسیله،استفاده از فیلم نامه قوانین و اصول فیلم سازی و خلاقیت تدوین گرانجام می گیرد. مراحل تدوین در مقاله قبلی بهش اشاره شده و لازم به ذکر است که به این مرحله،مونتاژ و ادیت هم گفته می شود.

تدوینگر (Editor)

تدوینگر است که با ذوق و خلاقیت فیلم رابه شکلی که مخاطب روی پرده سینما می بیند در می آورد، تدوینگر عامل بسیار تاثیرگذار در شکست یا موفقیت فیلم است و به این دلیل به او کارگردان دوم هم گفته می شود. اوست که با انتخاب و چیدمان تصاویر و ترکیب آن با صدا و قرار دادن ضرباهنگ به فیلم جان می بخشد.استقلال و سهم خاص تدوین گر در تدوین ، بسته به میزان کنترلی که فیلمساز بر محصول نهایی اعمال می کندمتفاوت است،امروزه فیلمسازان سعی می کنند ، روابط نزدیکی با تدوین گران داشته باشند. برخی از فیلم سازان از قبل،طرح تدوین فیلمشان را می ریزند و در مرحله فیلم برداری ، تا حد زیادی کار تدوین را خودشان انجام می دهند ، به این معنی که برای مثال در هر نما ، نوع نما را کاملا مشخص می کنند و نماهای مختلف با زوایا و فاصله های مختلف دوربین از سوژه نمی گیرند،که لازم باشد از بین آنها نمایی را انتخاب کرد و به این ترتیب فیلمسازان تعداد انتخاب ها را کاهش می دهند ، تا شکل نهایی فیلم همان باشد که خودشان در ذهن دارند.معمولا تدوین از همان مرحله فیلم برداری آغاز می شود ، به این ترتیب که ، تدوین گر ، فیلم هایی را که هر روز گرفته می شود(راش ها) در اختیار می گیرد و با مشورت کارگردان،آن تکه فیلم ها را سر هم می کند.وقتی فیلم برداری به پایان رسید،تدوین گر فیلمی در دست دارد که به صورت خام  و خالی از ظرافت، تنها روند رویدادهای فیلم را تعقیب می کند. تدوین گر کار تدوین را با این فیلم آغاز می کند. او با نظر کارگردان ، بهترین برداشت ها را انتخاب می کند و الگوی صدای فیلم را با تصویر همگاه می کند. این نسخه از فیلم که اولین نسخه تدوین شده فیلم ، برای رسیدن به شکل نهایی آن است ، اصطلاحا راف کات ( Rough Cut ) ، نامیده می شود. البته این نسخه را نسخه تدوین شده فیلم ساز هم می نامند.

Adobe-Premiere

نماهای سینمایی چیست؟

نماهای سینمایی چیست؟

برای این که با نماهای سینمایی آشنا بشید بهتر با تعریف نما شروع کنیم.نما ،پلان یا شات (shot)کوچک‌ترین جز فیلم است و برابر با فاصله زمانی از شروع فیلمبرداری تا زمانی که دکمهstop (پایان ضبط)را می زنید.

چرا شات هم گفته می شود ؟

ریشه شناسی واژه شات به روزهای اولیه تولید فیلم با دوربین هندلی دستی Hand-cranked camera باز می‌گردد. این دوربین قدیمی عملکردی شبیه به مسلسل‌های هندلی زمان خود داشت که با چرخاندن دستگیره یا هندل شلیک می‌کرد. به همین دلیل این کار (فیلمبرداری) به shooting یعنی شلیک و هر نما به shot یعنی گلوله معروف شد.

نماهای سینمایی:

نما رو میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد :

بدون سوژه(طبیعت یا نمای باز از شهر) و با سوژه (شخصیت، کارکتر )

بدون سوژه

  • نمای مادر (master shot)

نمای مادر فضای عمومی صحنه را در برمی‌گیرد، مثل: فضای اتاق و یا خیابان یاساختمان هتل یا قلعه ای از دور که به طور کلی معرف مکان و یا زمان برای ما باشد .

  • نمای خاص (specific shot)

بخش خاصی از اتاق، مثلاً در ورودی آن و یا جلوی فروشگاه (نمای از تابلو) را نشان می‌دهد که شامل نماهای اینسرت هم می شود برای تاکید گذاری .

shot_aiandeh(آینده _نما)

با سوژه

  • اکستریم کلوز آپ ( E.C.U ) یا اینسرت (INSERT )

درشت ترین نما سینمای، این اصطلاح بیشتر در انسان کاربرد دارد وشامل نمایی از چشمها ، لب و دست سوژه می باشد ،که معمولا با لنز تله فیلمبرداری می شود اما گاهی اصلاح اینسرت برای این نما ها استفاده می شود  که بهتر است زمان فیلم برداری از اشیا این اصطلاح بکار برود، در این نما کوچکترین حرکت کاملأ مشخص دیده می شود وازلحاظ حسی بیشترین تاثیر رادر مخاطب دارد مانند: لرزش دستها یا تبسم و در اشیا نیز سویچ ماشین ، کلید، سوراخ کلید وانگشتر، نماهای اینسرت هستند.

  • کلوز آپ (C.U )

نمای درشت از چهره انسان از زیر چانه تا بالای سر را می گویند.این نما می تواند گویای حالات خاص فرد درموقعیتهای متفاوت باشدوبرای تاثیر گذاری بیشتر بربیننده مورداستفاده قرار می گیرد.ازاین نما برای تاکید بیشتر صحبتحای شخص استفاده می شود.محیط اطراف بطور ناواضح است و تاثیری بربیننده ندارد و با لنز تله فیلمبرداری می شود. درموردمناظر کلوز آپ می تواند قسمتی از منظره باشد مثلا در یا پنجره می تواند کلوز آپ ساختمان باشد.

  • مدیوم شات یا نمای میانه (M.S)

گاهی لازم است مقداری از اشیاوحال وهوای صحنه توام بافرد نشان داده شود تا بینندگان بامحیط وموقعیت فرددرصحنه اندکی آشنا شود ازاین نما استفاده میشود.این نما از کمر به بالا انسان رانشان می دهدوحدفاصل نمای کلوز آپ ومدیوم لانگ شات(نمای تمام قد) است.در این نما فرد می تواند حرکات جزئی وحرکات دست را انجام دهد.تاثیر فرد نسبت به نماهای بسته تر کمتر شده واندکی صحنه وموقعیت آن تاثیر دارد وبالنز نرمال فیلمبرداری می شود.

  •  آمریکن شات (A.S)

نمایی است از زانو به بالا ومعمولا درفیلمهای آمریکایی ووسترن استفاده می شود. در این نماتاثیر محیط بیشتر شده وبه همان اندازه از تاثیر فرد کاسته شده است وبالنز نرمال یا واید ضعیف فیلمبرداری می شود.

  • مدیوم لانگ شات یا فول شات (M.L.S)

نمای دوری که تمام هیکل شخصیت را نمایش می دهد. در این حالت فرق سر او حدودا مماس با خط بالایی قاب و کف پای او مماس با خط پایینی قاب است.

  •  لانگ شات (L.S)

نمایی که از فاصله ای دور ، سوژه را نشان می دهد. در این حالت علاوه بر سوژه ، شخصیت ها و بخشی از محیطی که سوژه در آن قرار دارد ، نیز در این نما دیده می شود. این نما نگاهی کلی به موضوع دارد و موقعیت سوژه را در آن محیط و فضا نشان می دهد. در واقع نمای دور بیش از نمای نزدیک و متوسط ، درباره رابطه سوژه با محیط به ما اطلاعات می دهد. از این نما بسیار در شروع سکانس ها به ویژه سکانس آغازین استفاده می شود ، به عنوان آخرین نمای فیلم هم بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.

  •   اکستریم لانگ شات (E.L.S)

نمایی است بسیار دور ازانسان یا انسانها یا یک شهر ویک روستا یا کارخانه و……در این نما فرد تاثیر نداردومحیط وعوامل آن بر مخاطب تاثیر دارد.این نما برای معرفی منطقه وسیع وجمعیت انبوه یا تنهایی یک فرد در منطقه وسیع استفاده می شود.

 سایر نماها:

  • _ تو شات (TWO.S)

این نما برای نشان دادن دو نفر در حال صحبت کردن یاانجام دادن کاری که در ارتباط با هم هستند به کار می رود .دراین نما معمولا افراد را از سینه به بالا نشان می دهد وتاثیر آن مشابه M.C.U است. این نما با لنز تله فیلمبرداری می شود.

  •  کلوز شات (C.S)

گاهی لازم است تمام افراد در یک خیابان یا در حال خروج از ایستگاه مترو از ناحیه سینه به بالا نشان داده شوند که درحال حرکت به طرف دوربین هستند.برای گرفتن این نما دوربین در دوردست قرار می گیرد وبا لنز تله فیلمبرداری می شود.این نما در گرفتن تصاویر بسته از اشیای بی جان ودکور هم کاربرد دارد.

  •   اور شولدر

نمایی است که از پشت سر وشانه فردی ،  M.C.U یاC.U  فرد دیگر گرفته می شود.در این نما قسمت کمی از پشت سر وشانه فرد پشت به دوربین دیده می شود. از این نما برای تقطیع صحبتهای طولانی بین دو نفر وتاثیر گذاری بیشتر صحبتهای آنها استفاده می شود. فاصله کانونی لنز در این نما تاثیرات ویژه ای دارد مثلأ اگر با لنز تله واز فاصله نزدیک فیلمبرداری شود یکی از افراد نا واضح خواهدشد مگر اینکه دوربین عقب تر رود تا هردو واضح شوند .پرسپکتیو هم متفاوت خواهد بود.

مراحل تدوین سینمایی

مراحل تدوین فیلم

مراحل تدوین سینمایی

همان طور که در مقاله های قبل تدوین و تدوینگر  مورد بررسی قرار گرفت، دراین مطلب به طور کلی به مراحل تدوین فیلم (Film editing) اشاره می کنیم که بخشی مهمی از فرآیند مراحل ساخت فیلم است، مراحل تدوین سینمایی را به طوری کلی میتوان به سه مرحله اصلی تقسیم کرد: اسمبلی ، راف کات ، فاین کات .کارگردان عموما علاقه دارند در زمان تدوین در استودیو باشند (فاین کات) این درصورتی است که تدوینگرها علاقه دارند بدون حضور کارگردان تدوین کنند.

1. اسمبلی assembly :در این مرحله تدوین‌گر از روی فیلمنامه و یادداشت‌های گزارش صحنه و نماها و راش های که مورد تایید کارگردان به صورت مکتوب بوده را برای ایجاد نظم بین نما‌ها، پلان‌ها را از اول تا آخر به ترتیب شماره نما،صحنه و سکانس می چیند. در این مرحله هیچ نوع حذفی صورت نمی‌گیرد و فقط به صورت که در فیلم نامه آمده چیده می شود ، معمولا مرحله اسمبلی را دستیار تدوین‌گر انجام می‌دهد و  فهرست و یادداشت توسط منشی صحنه و دستیاران کارگردان تهیه می شود.

aiandehediting(آینده)

2. راف کات Rough Cut :در هنگام فیلمبرداری در ابتدا و انتهای یک پلان مقداری بیشتر از آنچه مورد نیاز است فیلمبرداری می شود تا به هنگام تدوین، مونتور بتواند هر لحظه را که مناسب دید، برای بریدن انتخاب کند. این مرحله را در واقع اولین مرحله واقعی تدوین می‌دانند. در ضمن در این مرحله برداشت های اعلام شده انتخاب و چک شده تا در صورت نداشتن هیچ باگ و مشکلی مابقی برداشت ها  حذف شوند.

3. فاین کات Fine Cut: در این مرحله تصمیم نهایی را درباره‌ی نقطه دقیق برش(کات) و لحظه پیوند پلان ها به یکدیگر اتفاق می افتد و فیلم شکل داستانی خود را گرفته و تدوینگر سعی می کند به ریتم مناسب در روایت برسد . در این زمانست که صدا گذاری نیز انجام می شود و بعد از آن تیتراژ اضافه می شود این مرحله پایانی مراحل تدوین سینمایی است .

aiandeh(آینده)

کروماکی چیست؟

کروماکی چیست؟

کروماکی یا به انگلیسی (Chroma key) یک طیف رنگ با دامنه و فرکانس مشخص می تواند کروماکی محسوب شود. برای ضبط کروماکی می توان از هر رنگی استفاده کرد،اما بهترین رنگها برای کروماکی رنگ های سبز و آبی است.با افزایش کاربرد نرم افزارهای تدوین و جلوه های ویژه، این روزها استفاده از استودیو کروماکی ، بیشتر از قبل متداول شده است، استودیوهای که برای ساخت فیلم های تبلیغاتی و حتی فیلم های داستانی و مستند از رنگها و پرده های آبی و سبز استفاده می کنند در حال افزایش است.

کروماکی

چه رنگی های دیگری براي کروماکی استفاده شده؟

همانطور که گفته شد هر رنگی قابلیت کروماکی شدن را دارد،اما اغلب شاهد رنگهاي سبز و آبی براي پس زمینه ي هستیم،اما از نمونه رنگهای دیگر:فیلم ماتریکس بارنگ ماژنتا فیلمبرداري شد و یا در فیلم Airforce1 از با رنگ قرمز و در فیلم آپلو 13 از رنگ نارنجی و در دهه ي 70 میلادي هالیود از رنگ زرد برای کروماکی استفاده می کردن.

کروماکی

اما چرا رنگ آبی و سبز در استودیو کرماکی پرکاربرد تر هستند؟

سنسور اغلب دوربین هاي تصویربرداري از سطوح حساس به رنگ سبز بیشتري نسبت به رنگ هاي آبی و قرمز تشکیل شده که این امر سبب میگردد که کمترین نویز در رنگ سبز باشد،پس بهتر است از رنگ سبز براي پس زمینه ي کروماکی استفاده شود .البته دقت کنید که از جمله ي “اغلب دوربینهاي تصویربرداري” استفاده شده و برخی از دوربینها از این قانون تبعیت نمیکنند.در کروماکی باید از رنگهای مخصوص کرماکی استفاده شود و یا از پرده های ضخیمی که نور را منعکس نمی کنند باید به نور پردازی هم دقت کرد که سایه کاراکتر ها روی پرده دیده نشده و کار کروماکی راحت تر و تمیز تر انجام شود. درادامه ی این مطلب به چند نکته کلیدی در این زمینه فیلمبرداری و کارگردانی در استودیو کروماکی اشاره می شود:

1.سوژه ی خود را حداقل در فاصله 3 متری پرده قرار دهید، فاصله ی 4 تا 5 متر عالی است،نکته دیگر این که بعضی از همکاران بدون توجه به امکانات نرم افزار، فکر می کنند که باید تمام محیط قابل تصویربرداری را با پرده آبی یا سبز پوشاند. این موضوع آرمانی است، اما تنها نکته مهم در این میان قرار گرفتن سوژه در محیط کروماکی است. فضاهای غیراستفاده ای که در تصویر دیده خواهند شد، به وسیله نرم افزار به راحتی قابل حذف هستند.

2.دوربین را تا حد امکان دور از سوژه قرار دهید. این مساله به ویژه در زوایای محدود لنز تاثیر خود را نشان خواهد داد. به این ترتیب پرده سبز یا آبی خارج از فوکوس خواهد بود و در نتیجه چین و چروک های احتمالی پرده کمتر دیده خواهد شد.

3.بعضی از فیلمبرداران گمان می کنند که با پرنور کردن فضا و یا دادن نور زیاد روی پرده، جلوی سایه های اضافی را خواهند گرفت و نیز key کردن سوژه را سهولت خواهند بخشید.اما نورپردازی باید کاملن منطقی و با برنامه باشد،توصیه می کنیم یک شات را در همان لحظه، روی سیستم ریخته و همان جا عمل کروماکی را انجام دهند و حتما مانیتور کالیبره کنید،در غیر این صورت تمام عمل تست بی فایده است.

4.اگر از پرده آبی استفاده می کنید، نور پروژکتورهای بک گراند را از فیلنر نارنجی یا زرد عبور دهید. دقت کنید که این فیلترها نباید خیلی تیره باشند. از کم رنگ ترین ها استفاده کنید. این کار باعث خواهد شد تا احتمال وجود رنگ آبی در موها یا لباس به صورت چشمگیری کاهش یابد. زیرا این backlight تکمیل کننده رنگ آبی شما خواهد بود و بعد از key کردن به صورت کاملن سفید به نظر خواهد رسید. کاغذ کالک هم خوب است.

5.اگر از پرده سبز استفاده می کنید، نور پروژکتورهای بک گراند را از فیلتر ماژنتا عبور دهید،بعضی از دوستان تازه کار ماژنتا را با قرمز اشتباه می گیرند. لازم است دقت شود تا فیلتر ما ماژنترا باشد، آن هم ماژنتای 1/4 یا 1/2

6.اگر تصویربرداری به دوربین هم وارد است، از او بخواهید تا اشکالات احتمالی نور را توسط دوربین اصلاح کند. بدیهی است که این روش در صورتی کاربرد منطقی دارد که شما در حال پخش مستقیم یک برنامه زنده هستید. وگرنه، این ریسک را نکنید و خرده کاری ها را به اپراتور یا مسوول جلوه های ویژه محول کنید.

7.انواع رنگهای کروماکی و پارچه آبی و سبز را در بازار شناسایی کنید،آن هایی را که برای کارتان مناسب بودند، با ذکر کد رنگ آرشیو کنید،دقت کنید که پارچه انتخابی تان باید کلفت، 100% آبی یا 100% سبز باشد. نکته عجیب اما قابل توجه این که آبی 100% با سرمه ای فرق می کند،سرمه ای ترکیبی از آبی و مشکی و گاهی قرمز است،سعی کنید جنسی را انتخاب کنید که تا حد امکان ترکیب رنگی دیگری نداشته باشد و حتما از پارچه هایی که نور را منعکس می کنند اجتناب کنید.

8.دوربین را عموما بر روی manual mode بگذارید تا امکان عملیات دستی داشته باشید. اینجاست که یک تصویربردار حرفه ای حکم ناجی را برای شما خواهد داشت.

9.قبل از شروع تصویربرداری، فاصله کانونی را بر روی کاغذ کاملن سفیدی نوشته و از آن تصویر بگیرید، زیرا یک اپراتور حرفه ای در هنگام key کردن تصویر به آن نیاز خواهد داشت. اگر کلاکت داشتید که چه بهتر اما کاغذ کاربرد دیگری دارد که در زیر به آن اشاره خواهم کرد.

10.نورپردازی را اول در مورد background انجام دهید. تنظیمات دوربین را که انجام دادید، این بار نورپردازی را بر اساس آن چه که در دوربین ثبت شده برای foreground انجام دهید. آن کاغذ سفید اینجا خیلی به درد می خورد. در همه حال، سفیدی آن می تواند برای شما به عنوان یک راهنما به کار رود. دقت کنید که در هنگام تنطبم نور forground با فاصله کانونی دوربین کاری ندارید. شما باید شدت نور ار توسط پروژکتورها تنظیم کنید.

کروماکی

کروماکی

مراحل ساخت فیلم

آشنایی با مراحل ساخت فیلم

مراحل ساخت فیلم (آشنایی کلی با ساخت فیلم (پیش تولید ، تولید، پس از تولید)

برای ساخت و تولید یک فیلم باید مراحل ساخت فیلم را تجربه کرد ، باید مراحل ساخت فیلم را تجربه کرداز جمله این تجربیات شکل گرفتن طرح یا ایده اولیه (بن مایه)Idea، نوشتن فیلم نامه (سناریو) Screenplay ، فیلم برداری (ضبط) ، تدوین Film editing و مواردی از این دست باعث می شود،پروسه فیلمسازی چند ماه تا چندین سال به طول زمان می برد.در این مقاله سعی می شود تا حدودی به شناخت بهتری از این مراحل برسیم.

 (پیش تولید) Pre-Production

پیش تولید را به زبان ساده میتوان،به برنامه ریزی برای انجام ضبط فیلم و یا به تعبیر دیگر میتوان آن را نقشه راه نامید طی این برنامه ریزی، شناخت کلی نسبت به تولید و هزینه ها و دیگر موارد مورد نیاز برای تولید نیز مشخص می شود.

از مواردی که در قسمت پیش تولید با آن آشنا می شویم:

•فیلمنامه به عنوان اولین گام برای شروع ساخت یک فیلم است و باید درزمان پیش تولید شما باید به یک فیلم نامه کامل دست پیدا کنید که درآن تمام جزییات رعایت شده باشد،چرا که برای ساخت یک فیلم خوب فقط تجهیزات و عوامل مهم نیست،بلکه یک فیلم نامه خوب  و روایت درست است که باعث جمع شد عوامل حرفه ای می شود.

•استوری بورد storyboard(فیلمنامه تصویری) که در آن سکانس ها، پلان ها  و نماها ترسیم می شود تا دید بهتری از آنچه که در ذهن کارگردان برای عوامل روشن بشود و همچین مراحل به ترتیب و با نظم ضبط شود.

•انتخاب بازیگران: بررسی شخصیت های فیلمنامه (مشخصات ظاهری و روانی ) برای انتخاب هرچه بهتر بازیگر که مشخصات شخصیت فیلم نامه را دارا باشد .

•انتخاب عوامل : در این قسمت شما به دنبال نیروی متخصص برای پروسه ی تولید می گردید مانند: دستیاران ، منشی صحنه ، فیلمبردار و …

•محل فیلمبرداری (لوکیشن): بررسی موقعیت مکان فیلم بردار و کشف زوایای بهتر و انتخاب لنز مناسب برای آن موقعیت و تشخیص شرایط نوری لوکیشن ،از عواملی هستند که در پیش تولید باید به آن دقت شود .

در پیش تولید نکاتی که قصد دارید در فیلم باشد را کوتاه  توضیح می دهیدو از آنها یادداشت بر می دارید.

Film Media Photography Aiandeh

Production(تولید)

حالا زمان استفاده از برنامه ریزی های انجام شده در زمان پیش تولید است،تمام سکانس‌های و موارد یادداشت شده حالا تبدیل به تصویر می شوند، در زمان تولید شما باید در هماهنگی کامل با عوامل خود باشید ، عواملی مثل:منشی صحنه ،دستیاران ،بازیگران، فیلمبردار بازیگردان،نورپرداز ،عکاس و…،چرا که کارگردان باید با کمک آنها مرحله تولید را به پایان برساند.درزمان تولید تمام نکات باید با موشکافی خاصی انجام بگیرد،که چه بسا که فقط یکبار موقعیت فیلمبرداری از یک صحنه یا سکانسی است و بایدقوانین میزانسن، نورپردازی، ترکیب‌بندی ، کادربندی و… به درستی رعایت شود.

• کارگردانی
تدارکات
• فیلم برداری
• نورپردازی
صدا
• بازیگری

Aiandeh.com

مرحله پس از تولید یاpost-production

editsuitaiandeh

  جلوه های ویژه
موسیقی
تدوین

زمانی مرحله پس از تولید شروع می شود که کار تولید(مراحل ساخت فیلم) به پایان رسید باشد و راش های ضبط شده به همراه برگه نماهای مورد تایید کارگردان به تدوین گر و صداگذار تحویل شده،در این زمان  وارد مراحل تدوین می شود که جلوه‌های ویژه، موسیقی و اصلاحات رنگ‌ها روی فیلم قرار بگیرد.در اینجاست که تدوین گر وارد می شود،تدوین گر را کارگردان دوم میدانند،چرا که به راستی می تواند باعث تغییراتی بنیادی در فیلم ایجاد کنند فقط با انجام کات زدن معنی فیلم را تغییر دهد پس در زمان تدوین بهتر است ، از نظر فکری به تدوینگرخود نزدیک باشد ، بعد از مرحله تدوین صدا گذاری انجام می شود.

در این مرحله کارگردان نیاز به تخصص در با  نرم افزار ها و سخت افزار ها تدوین و صداگذاری ندارد ولی بهتر است با نام های این برنامه ها آشنایی و اطاعاتی پایه داشته باشد از برنامه های تدوین میتوان به EDIUS ،Premier Pro، Final Cut ،Wondershare Video Editor و نرم افزار صداگذاری و اصلاح صداAdobe Audition اشاره کرد.